حسرت
چیزی نیست که من بخورم
حسرت
اون چیزیه که به دلت میذارم …
نظرات شما عزیزان:
یه دوست 

ساعت19:19---26 آبان 1393
زندگی رویا نیست، زندگی زیباییست
می توان بر درختی تهی از بار، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست!
خدایا خواستم بگویم تنهایم ،
اما نگاه پر مهرت مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تو ؟
یه دوست 

ساعت16:13---20 مهر 1393
هــر روز یـواشـکی تـوی شـیـشـه ی سـرد مـانـیـتـور ،
بـه عـکـسِ پـروفـایـلِـت زل مـیـزنــمو
سیگــ ــآری روشـن میکــنم
آروم تــوی دلــم مـیـگـَم :
بی معرفت هنوزم دوسِت دارم
بـه عـکـسِ پـروفـایـلِـت زل مـیـزنــمو
سیگــ ــآری روشـن میکــنم
آروم تــوی دلــم مـیـگـَم :
بی معرفت هنوزم دوسِت دارم
اسمِ بازیِ من و خدا زندگی ست
هیچ چیز، مثلِ بازیِ قشنگِ ما عجیب نیست
بازی ای که ساده است و سخت،
مثلِ بازیِ بهار با درخت
با خدا طرف شدن کارِ مشکلی ست،
زندگی
بازیِ خدا و یک عروسکِ گِلی ست!
هیچ چیز، مثلِ بازیِ قشنگِ ما عجیب نیست
بازی ای که ساده است و سخت،
مثلِ بازیِ بهار با درخت
با خدا طرف شدن کارِ مشکلی ست،
زندگی
بازیِ خدا و یک عروسکِ گِلی ست!
گمان می برم که اگر خداوند
صد هزار گونه خنده می آفرید
اما رسمِ اشک ریختن را نمی آموخت،
قلب حتی تابِ دَه روز تپیدن را هم نمی آورد!
آخ روزگـــــار...
آنقــدر زیـر آوار مصیبـت هــایت لهــــم کـــردی کــه اکــنون...
جـهانیـــان کــه هیـچ؛خـــدا هــم کــه مــرا دیــد ...
بغضـش گــرفت...!!
آنقــدر زیـر آوار مصیبـت هــایت لهــــم کـــردی کــه اکــنون...
جـهانیـــان کــه هیـچ؛خـــدا هــم کــه مــرا دیــد ...
بغضـش گــرفت...!!
- - - - - - -
شنبه 5 مهر 1393
♦ 22:28 ♦ Baran ♦